روانپریشان

تو تابستون!

روانپریشان

تو تابستون!

شت!

جزوه هامو وا کردم و زل زدم بهشون.جفت دستامو گذاشتم رو سرمو دارم به این زندگی تخمی نگاه میکنم.به این که یه روز با یه شروع فوق العاده چه ساده میتونه گه بشه....وقتی که طرف حسابت یه گاو باشه...

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ب.ظ http://hereyes.blogsky.com

آن سگ گله ای که عاقبت گرگ شد و تمام گله را یک روزه درید، دل به گوسفندی
باخته بود که نه فرق علف هرز و شقایق را می دانست و نه تفاوت سگ گله و گرگ
را.
نوشته های ساده رو خیلی می پسندم حرفتو گرفتم تو همون دو خطی که نوشتی
مختصر و مفید

hasty چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ق.ظ http://kijeh-deleh.blogsky.com/

hahaha!!!!!!!vaghaaan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد